Monday, August 27, 2007

عاشق و متنفر

دو تا بودند . اولي عاشق دومي بود و دومي عاشق اولي نبود . دومي عاشق اولي نبود كه هيچ ، از اولي متنفر بود
عاشق به متنفر گفت : به خاطر تنفرت اين خنجرو بگير و من را بكش . متنفر نتوانست ، چون متنفر خوبي نبود
پس عاشق خنجر را گرفت و گفت : اما من عاشق توام و به خاطر عشق به تو كه از من متنفري خودم را مي كشم
و عاشق خودش را كشت ، چون عاشق خوبي بود

No comments: